نقد روانکاوانه
غزل شماره ی 111 :
برای تو فدا کردیم جان ها کشیده بهر تو زخم زبان ها
شنیده طعنه های همچو آتش رسیده تیری کاری زان کمان ها
اگر دل را بردن آریم پیشت ببخشایی بر آن زان کمان ها
اگر دشمن تو را از من بدی گفت مها دشمان چه گوید جز چنان ها ؟
نقد روانکاوانه : در این بیت از غزل شماره ی 111 مولانا از سختی هایی که کشیده از زخم زبان هایی که شنیده و از بدی هایی که دیده و ... سخن می گوید و شکایت می کند . طبق نظر یونگ این ها ممکن است در مولانا به عقده تبدیل شده باشد که او این کونه این ها را در غزلش بیان می کند . پس می توان گفت که در این بیت از غزل مولانا " سایه " و عقده و جود دارد و می توان گفت در این بیت هایی که اورده شده است روحیه ی خشن و مردانه به وضوح دیده می شود و همچنین آوردن کلماتی همچون زخم ، طعنه ، اتش ، تیز ، کمان ، نشانه ، خون ، دشمن و ... این حس را به خوبی منتقل می کند پس در نتیجه می توان گفت در این غزل مولان " آنیموس " وجود دارد .
غزل شماره ی 113 :
ای مطرب دل برای یاری را در پرده ی زیر گوی زاری را
رو در چمن و به روی گل بنگر همدم شو بلبل بهاری را
نقد روانکاوانه : در این بیت از غزل مولانا ، پند و اندرز و نصیحت های اخلاقی نقش اساسی دارند . در وقاع گوینده ی ان احساسات مولاناست چون مخاطب دل قرار گرفته است و به او می گوید که همدم بلبل شو و به روی چمن برو و به گل نگاه کن پس می توان گفت در این بیت از غزل مولانا "من " هیچ نقشی ندارد و چون منطق او اصلا حضور ندارد و احساسی بودن غزل کاملا مشخص است می توان گفت که این غزل " فرامن " دارد .
غزل شماره ی 140 :
تا چند تو پس روی به پیش آ در کفر مرو به سوی کیش آ
در نیش تو نوش بین به نیش آ آخر تو به اصل اصل خویش آ
نقد روانکاوانه : در این غزل گوینده عقل است چون به صورت کامل منطقی حرف خودش را می زند برای مثال می گوید به سوی کفر نرو و به سمت و ایین بازگرد و به اصل خودت بازگرد چون در این جا عقل سخن می گوید پس " فرامن " و در این بیت گوینده احساسات فرد است و مولانا ازاحساساتش می گوید که دل کسی را نشکند . رحم کردن و گذاشتن راه ستمگری به کنار را یاد آوری می کند این ها را چون منطقی نیستند و احساسات گوینده ی آن است پس عقل نمی تواند این هارا گفته باشد . پس به عقیده ی فروید در ای بیت " فرامن " وجود دارد .
غزل شماره ی 156 :
ای هوس های دلم بیا بیا بیا بیا ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا
نقد روانکاوانه : دراین بیت از غزل مولانا از هوس ها و شهوت های دلش سخن می گوید و مخاطب آرزو ها و هوس هایش هستند پس می توان گفت که در این بیت به عقیده ی فروید " نهاد " سرکوب نشده و بگونه ای فوران کرده است .
غزل شماره ی 160 :
مفروشید کمان و زره و تیغ زنان را که سزا نیت سلح ها به جز از تیغ زنان را
نقد روانکاوانه : در این بیت از غزل مولانا ، به خاط اورده شدن کلماتی چون کمان زره و سلح و تیغ زنان " انیموس " وجود دارد و در عین حال به دلیل اینکه عقل دارد صحبت می کند و در آن خبری از احساسات نیت و می توان گفت که به عقیده ی فروید گوینده ی این بیت " من " است .
غزل شماره ی 163:
بدوید ای حریفان بکشید یار مارا به من ارید اخر صنم گریز پا را
نقد روانکاوانه : در این بیت از غزل مولانا از یکی از مراد هایش و خواسته هایش سخن می گوید که شاید دست یابی و به دست اوردن صنم بوده است سخن به میان اورده است . پس می توان گفت در این غزل به عقیده ی یونگ" سایه " وجود دارد .
غزل شماره ی 169 :
روترش کن که همه روترشانند این جا کورشو تا نخوری از کف کف هر کور عصا
نقد روانکاوانه :
در این بیت از غزل مولانا ، به دلیل اینکه از روترش بودن دیگران در این محل شکایت می کند و اینکه به کور بودن و ندیدن سفارش می کند تا از هر ادمی ضربه نخوری می توان گفت که به عقیده ی فروید " سایده " یا عقده وجود دارد و همچینین چون شیوه ای را برای کنار امدن با جامعه و محیط بیان کرده و از کورشدن سخن گفته می توان گفت که درا ین غزل مولانا از " پرسونا " یا نقاب استفاده کرده است .
Design By : Pichak |